نفس بکش



مامانم ده روزه مامان و بابابزرگم رو برده مشهد دکترهای مختلف و کارای خونه افتاده گردن من.نمیدونم واقعا چی بگم و کی رو مقصر بدونم.این خیلی بده که مردی پنجاه و خورده ای سنش باشه و بلد نباشه غذا بپزه یا هنوز بعد از 27 سال یاد نگرفته باشه اخلاق های دخترش رو.از دیشب که باهاش دعوام شده هنوز عصبانیم.از اتاقم کم خارج شدم و یه کلمه هم باهاش حرف نزدم و احتمالا تا دو روز آینده هم همین طور باشم.

یاد بگیرین از پس کارای شخصی تون بربیایین مردها.مردسالاری شما رو علیل کرده،حواستون رو جمع کنین.آشپزی یاد بگیرین،یاد بگیرین از ماشین های ظرفشویی و لباس شویی استفاده کنین.یاد بگیرین اتو کنین.یاد بگیرین با دست ظرف و لباس بشورین.تمیزکاری یاد بگیرین.وقت دکترتون رو خودتون به حافظه بسپارین و وسط آشپزی دخترتون هم دخالت نکنین.


چند روز پیش داشتم از کلاس برمیگشتم خونه.سوار تاکسی ای بودم که خطی همونجا بود و چون من تقریبا کل روزای هفته رو صبح ها بیرونم عادیه که همو بشناسیم.راننده هه گفت:خوبه با این همه خطر آقاتون میذارن هر روز بیایین بیرون!
من در کسری از ثانیه تو مغزم:آقاتون؟( یاد شباهنگ افتادم که نمیدونست منظور طرف باباشه یا همسرش)خطر؟اجازه میدن؟؟؟؟
-" چه خطری؟من همیشه با شماها میام." بهش فهموندم تو به عنوان یه راننده ی مرد نمیتونی هیچ غلطی بکنی.چون هزار جا ثبتی.

+"منظورم تصادف و این چیزاست."

پروردگارا!ما تهران زندگی نمی کنیم به خدا!جایی زندگی می کنیم که تصادف پنج ماه پیش یه پراید که کلی فوتی داشت تا چند ماه بحث روزشونه.

-"اگه بخوای این طوری نگاه کنی غذا هم نباید بخوری.ممکنه بپره تو گلوت خفه شی.یا تو خونه ای یهو نفست قطع شه یا قلبت بگیره.هرجایی ممکنه بمیری.دلیل نمیشه خودتو تو خونه حبس کنی.بعدم خانواده ی من تو کارام دخالت نمیکنن که نرو فلان جا،فلان کارو نکن."

بحث رو عوض کرد.

خیلی عصبانی بودم و سعی کردم با حداکثر ادبی که تو اون لحظه ازم خارج میشد جوابشو منطقی بودم و هنوزم فکر می کردم کافی نیست و مثال های غذا خوردن و توالت بدجوری تو سرم اسکی میرفتن.مثال هایی که مامانم همیشه ازشون استفاده میکنه و به طرز عجیبی عالی و قانع کننده ان و هی با خودم فکر کرم:من باید از اینجا برم.من باید از اینجا برم.برم یه جایی که مردم با فرهنگی داشته باشه و فکر نکنن که چون خرج خونه درآوردن با مرده،مجبوره از خونه خارج شه و بره به مبارزه با خطرها! و زن باید حبس شه تو خونه چون کاری نداره بیرون.

این تفکر هیچ دلیلی رو برای بیرون بودن زن از خونه نمیپذیره.حالا تو بیا دلت گرفته باشه و بخوای بری پیاده روی.حتما میخاریدی!


دارم کتاب جنس دوم رو میخونم و این فکر ولم نمیکنه که چقدر تحریف شده؟چقدر سانسور شده؟نمیتونم هم انگلیسیش رو بخونم،چون زبانم اونقدر خوب نیست.خود همین ترجمه ش هم اونقدر قلنبه سلنبه نوشته شده که روزی یکی دو صفحه بیشتر نمیتونستم بخونم.الان که جلوتر رفته ام و به قسمت های زیستی رسیدم فهمش راحتتره.
کاش یکی بود که هم فرانسه ش رو و هم ترجمه ی فارسیش رو خونده بود و می گفت که چقدر فرق میکنند.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شورای دانش آموزی آموزشگاه صدیق امام قیس آهنگری سیار،آهنگری با تضمین کیفیت کار و قیمت مناسب دل نویسان نورفی بلاک کرکره برقی ارزان قیمت Motarjemsho فروش آینه کنسول پلی اورتان تجهیزات پوست مو ، زیبایی ، تتو پیش بند اصلاح سر و صورت مردانه